ساعت خوانی در زبان عربی

 

این نمودار دقیقه را در زبان عربی آموزش می دهد. چون عمده مشکل زبان آموزان در ساعت، گفتن دقیقه است.

در مورد ساعت در زبان عربی فصیح، این نکته را به یاد داشته باشید که ساعت بر وزن ( الفاعلة) است:

الواحدة، الثانية، الثالثة، الرابعة، الخامسة، السادسة، السابعة، الثامنة، التاسعة، العاشرة، الحادية عشرة، الثانية عشرة

در زبان عربی ساعت را بصورت دوازده ساعته می گویند و ساعتهای بعد از دوازده  را با آوردن کلمه مساءً بیان می کنند.

مثلا ساعت 14  : الساعة الثانية مساءً

 

 

 

 

 

اسم فاعل و اسم مفعول



اسم فاعل یکی از اسم های مشتق است که اگر از فعل ثلاثی مجرد ساخته شود بر وزن  فاعل 

مانند : حَفِظَ .... حافظ      کَتَبَ....کاتِب.          خَرَجَ.....خارِج

چنان چه از فعل های ثلاثی مزید ساخته شود، باید به چند نکته توجه کرد:

1. از فعل مضارع ساخته شود.

2. به جای حرف مضارع، میم مضموم می آید. .( مُ )

3. حرف ما قبل آخر آن مکسور می شود.

مانند : یُؤمِنُ ... مُؤمن       يُسلِمُ... مُسلِم          يُخرِجُ...مُخرِج

 

نکته مهم:

فعل ثلاثى مجرد

فعلي كه سوم شخص مفرد(مفرد مذكر غائب)  آن سه حرف اصلي دارد بدون حرف زائد:

كَتَبَ  ..  ذَهَبَ  .. خَرَجَ

 

فعل ثلاثي مزيد

فعلي كه سوم شخص مفرد(مفرد مذكر غائب)  آن سه حرف اصلي دارد همراه با حرف زائد:

اَسلَمَ ..  اَخرَجَ  ..  یَنقَلِبُ  .. یَستَخرِجُ 

 

ترجمه اسم فاعل 

در دستور زبان فارسی همانند زبان عربی اسم فاعل وجود دارد ولی صفت فاعلی نام دارد.در ترجمه اسم فاعل از صفت فاعلی استفاده می کنیم.

 

روش ساختن صفت فاعلی

 ۱- «نده» که در پایان فعل امر می‌آید : پرسنده، خواهنده، شناسنده، بافنده

(​​به علت زیاد بودن روش های ساختن صفت فاعلی فقط یک مورد از آن ها بیان شد)

 

مثال:

فاعِل = انجام دهنده

ظالم = ستمگر ، ستم کننده

ناصر = کمک کننده

خالِق = آفریننده،آفریدگار

مُتَّقّي = پرهیزگار،پرهیز کننده

 

ترجمه اسم مفعول

در دستور زبان فارسی همانند زبان عربی اسم مفعول وجود دارد ولی صفت مفعولی نام دارد.در ترجمه اسم مفعول از صفت مفعولی استفاده می کنیم.

 

روش ساخت صفت مفعولی

بن ماضی+ ه = گفته، نوشته، دوخته.

(فقط یک مورد از روش های ساختن صفت مفعولی بیان شده است)

 مثال

مَکتوب = نوشته شده

مَنصور = يارى شده

مَجروح = زخمى شده

مَقتول = كشته شده

 

وزن کلمه و حروف اصلی و زائد

همه ی کلمات در زبان عربی دارای یک ریشه ی اصلی هستند که آن ریشه ی اصلی معمولاً سه حرف می باشد.

( البته کلماتی هم وجود دارند که ریشه ی اصلی آن ها بیش از سه حرف می باشد که خارج از مبحث ماست)

به این سه حرف که ریشه اصلی کلمه میباشند حروف اصلی می گویند.

راحم ،مرحوم ، رحیم ، رحمان :  ر  ، ح ،  م(حروف اصلی)

علاوه بر حروف اصلی ، حروف دیگری در کلمه وجود دارد که به آن ها حروف زائد می گویند.

حروف زائد باعث تغییر در نوع و معنای کلمه می شوند.

راحم :   ا ( حرف زائد)             نوع کلمه: اسم فاعل   -   معنا: رحم کننده

مرحوم : م ، و ( حروف زائد)    نوع کلمه: اسم مفعول  -  معنا: رحم شده

رحمان : ا  ( حرف زائد)           نوع کلمه: اسم مبالغه -    معنا: بسیار مهربان

رحیم : ی (حرف زائد)            نوع کلمه: صفت مشبهه -  معنا: همیشه مهربان

 

وزن کلمه یعنی قالبی که کلمه در آن قرار گرفته است. وزن مخصوص فعل نیست. بلکه همه کلمات وزن دارند. 

راحم : فاعل

مرحوم: مفعول

ذَهَبَ: فَعَلَ

یَذْهَبُ: یَفْعَلُ

وزن همان آهنگ است و به کلماتی هم وزن می گوییم که آهنگ و قالب آن ها با هم مشابه باشد .

معمولا در کلمات هم وزن :

1- تعداد حروف آن ها با هم مساوی است.

2- حرکتهای روی حروف با هم مشابه است.

مانند  :   

اِنقِلاب  =  اِنفِعال

اِنفِجار  =   اِنفِعال

اِنبِساط =  اِنفِعال

اِنجِماد  = اِنفِعال

 

 برای پیدا کردن ریشه یک کلمه:

1-  دو یا چند هم خانواده آن کلمه را به خاطر می آوریم.

2-  و با مقایسه آنها سه حرفی را که در همه کلمات تکرار شده است ، به عنوان حروف مشترک یا ریشه انتخاب میکنیم . مانند: حمید ، حامد ، محمود ، احمد  که ریشه ی آنها ( حمد ) است.

   براي پيدا کردن وزن يک کلمه ،  ابتدا بايد ريشه يا سه حرف اصلي کلمه را پيدا کنيم ، سپس حروف( ف ع ل ) را زير ريشه اي که پيدا کرديم قرار مي دهيم . آن گاه حروف زائد کلمه و حركت ها را به وزن مان اضافه مي کنيم.

  مثلا براي اين که وزن کلمه ( راحِم ) را به دست آوريم به ترتيب زير عمل مي کنيم :

   1-  ابتدا چند هم خانواده آن را مي نويسيم :  مانند  :  مَرحوم ،  رَحیم ، رَحمان ،  رَحمة 

بدين ترتيب در مي يابيم که حروف اصلي آن ها   (  رحم )  است .  سپس به ترتيب زير ، وزن آنها را به دست مي آوريم :

راحِم :  ​​​فاعِل

 

 

مفرد ، مثنی ، جمع در عربی

 ( مفرد ، مثنی ، جمع ) در عربی : 

🔰در زبان عربی اسامی از نظر تعداد به سه دسته تقسیم میشوند : 
۱_ مفرد 
۲_ مثنی 
۳_ جمع 

✅ مفرد: به اسمی گفته میشود که بر یک شیء یا شخص دلالت میکند . 

🌀 مثلا = کتاب ، تلمیذ ، زمیل ، کاشف ، شجرة و ... 

✅ مثنی: اسمی است که به دو شیء یا شخص ( دونفر ) دلالت دارد . 

🌀 مثلا = کتابان ، شجرتان ، تلمیذان ، طفلینِ ، غزالتین و ... 

⚠️ توجه: برای ساختن اسامی مثنی باید به اسم مفرد \"انِ یا ینِ \" اضافه کنیم و بعد اسم مثنی ساخته میشود . 

✅ جمع: اسمی است که به بیش از دو نفر ( چندنفر) دلالت دارد ، در زبان عربی دو نوع جمع داریم : 

1⃣ جمع سالم 
2⃣ جمع مکسّر(شکسته شده) 

📚 جمع سالم: اگر به اسامی مفرد علامت های جمع را اضافه کنیم از انها اسم جمع ساخته ایم . اسن علامت ها برای مذکر و مونث متفاوت است ، دقت کنید: 
🔵 اگر به اسم مفرد مذکر \" ونَ و ینَ \" اضافه کنیم ، جمع مذکر سالم ساخته میشود. 
مثال: مسلمون ، مدرّسین ، طالبون و ... 

⚠️نکته: کلماتی مثل مساکین ( مفرد آن مسکین ) ، قوانین ( مفرد آن قانون ) و کلمات شبیه به اینها جمع سالم نیستند ، دقت کنید که اشتباه نکنید . 

🔴 اگر به اسامی مفرد مونث \"ات\" اضافه کنیم ،جمع مونث سالم ساخته میشود 
مثال = مسلمات ، مومنات ، آیات ، طالبات و ... 
⚠️ نکته: وقتی اسامی مفرد مونث جمع بسته میشوند ، ـة آخر آنها حذف میشود 
مثال = مسلمة -----> مسلمات 

⚠️ نکته: کلماتی مثل ابیات ،اصوات ، اموات ، اوقات و ... جمع مونث نیستند و ظاهری شبیه به انها دارند ،بلکه جمع مکسّر هستند. 

📚 جمع مکسّر : این نوع جمع در عربی قاعده و قانونی ندارد و تقریبا باید جمع های مسکر را حفظ کنیم و بلد باشیم . 

🌀مثلا = کتاب -----> کتُب / صوت ----> اصوات / زمان -----> ازمنة / قلم ----> اقلام و ... 

آموزش مذکر و مونث

هر اسمی در زبان عربی یا مونث است یا مذکر

 

نشانه های اسم مونث 

اسم هايى که داراي ة هستند مثل:طالبة،نافذة .

اسم هایی که بر جنس مونث مثل :دختر و زن دلالت ميکنند مثل:بنت،اُم

يا داراي اء در آخر خود هستند مثل:صحراء ،زهراء

يا اينکه در آخرشان ياء ماقبل مفتوح (ي)دارند.مثل کُبري،صغري،دنيا.

 

راه تشخیص اینکه الف آخر کلمه مقصوره است و یا ممدودة است این است که اگرآن حروف را حذف کنیم دو حرف از کلمه باقی ماند، پس زاید بر کلمه نیستند وجزء حروف اصلی کلمه می باشند ، لذا مونث نیستند. مانند: فتی – بناء

ولی اگر با حذف آنها ،سه حرف باقی ماندآن کلمات مونث هستند. مانند: عذراء- فُضلی – زهراء
 

اسم مذکر اسمي است که علامت خاصي نداردو بدون ة باشد وغير از اسم هاي مؤنثي است که در بالا آمده است .مثل:علي،جدار،البيت،القلم،أسد و...

 

اسم مذکر دونوع است:

۱)حقيقي:برجنس نر دلالت ميکند: ثور،علي

۲)مجازي:بر جنس نر دلالت نميکند اما قواعد مذکر براى آن استفاده ميشود:البيت،جدار،القلم

 

انواع مؤنث:

۱)حقيقي:برجنس ماده دلالت ميکند:فاطمة،بقرة

۲)مجازي:مونث نيست اما قواعد مؤنث براى آن استفاده ميشود:شجرة، منضدة،نافذة

۳)معنوي:مؤنث است اما علامت مؤنث ندارد:شمس،أم،مريم،نار

۴)لفظي:علامت مؤنث دارد اما در اصل مذکر است:معاوية،طلحة،زکرياء



📢نکته بسیار مهم:

📙 ملاک مذکر و مؤنث بودن در اسم ها مثنی و جمع, مفرد آن ها است:

👈مانند: 
اخوة که مفردش اخ است. پس اخوة مذکر است.

 

ماضی استمراری

در زبان فارسی به فعلی ماضی استمراری گفته می شود که دلالت بر انجام کاری در گذشته دارد که تا کنون ادامه دارد.

مثلا از مصدر "رفتن" بگوییم:"می رفتم".

کاربرد این فعل در جملات هم اینگونه است:من از گذشته تا کنون به این امامزاده می رفتم.


صرف این فعل در زبان فارسی هم به شکل زیر است:
می رفتم       می رفتی        می رفت
می رفتیم      می رفتید       می رفتند


در زبان عربی هم معنای فعل ماضی استمراری به همین شکل است.یعنی دلالت بر انجام کاری در زمان گذشته دارد که تا کنون جاریست و ادامه دارد.

مثلا فعل "یکتب" به معنی می نویسد اگر بعد از "کان"بیاید به معنی"می نوشت" و ماضی استمراری می شود.

طریقه ساخت فعل ماضی استمراری
در ادبیات عرب برای ساخت فعل ماضی استمراری،"کان"را قبل از فعل مضارع قرار می دهیم و آن را به صورت استمراری معنا می کنیم.


کان+فعل مضارع:ماضی استمراری


کان + یَذهَبُ (می رود)      =    کان یَذهَبُ  (می رفت)                      
کانوا + یَذهَبونَ (می روند)  =    کانوا یَذهَبون (می رفتند)

 

 

                            

منفی کردن فعل ماضی و مضارع

منفی کردن فعل ماضی  :

 برای منفی کردن فعل ماضی به ابتدای فعل ماضی حرف ( ما ) اضافه می کنیم و هیچ تغییر دیگری در آن ایجاد نمی شود.

ما    فعل ماضی  =    فعل ماضی منفی  

ما  ذَهَبَ ( رفت ) =  ما ذَهَبَ   ( نرفت )

ما  ذَهَبوا ( رفتند ) =  ما ذَهَبوا   ( نرفتند )

 

 

منفی کردن فعل مضارع  :

برای منفی کردن فعل مضارع به ابتدای فعل مضارع ،  حرف ( لا ) اضافه می کنیم و هیچ تغییر دیگری در آن ایجاد نمی شود.

 لا   فعل مضارع  =  فعل مضارع منفی 

لا    یَذهَبُ (  می رود  )    =   لا یَذهَبُ ( نمی رود )

لا    یَذهَبون  (  می روند  )    =   لا یَذهَبون ( نمی روند )

 

آموزش فعل مستقبل

فعل مستقبل یعنی آینده

انجام کار یا بیان حالتی در زمان آینده 

سَ یا سوف رو بر سر  فعل مضارع قرار بده یه فعل اینده ساخته میشه

فعل مستقبل همان معنای فعل اینده را می دهد و برای یاد گرفتن و یا ساخت فعل مستقبل کافی است کلمات سَـ و یا سَوفَ (به معنای خواه +شناسه فعل مورد نظر) را به اول فعل مضارع بیاوریم مانند:

مثال :

سَاَذهَبُ یا سُوفَ اَذهَبُ: خواهم رفت  

سَتَذهَبُ یا سَوفَ تَذهَبُ: خواهد رفت

سَنَذهَبُ یا سَوفَ نَذهَبُ: خواهیم رفت 

 

تذكر : ( سَـ ) برای آینده ی نزدیك است ولی ( سَوْفَ ) برای آینده ی دور می باشد .

تذکر مهم : دقت داشته باشید که فعل مستقبل را فقط به وسیله ی فعل مضارع می توانیم بسازیم .

 

 

 

پاورپوینت آموزش فعل نهی

پاورپوینت آموزش فعل نهی مطابق با اهداف کتاب عربی پایه نهم.

 

دانلود

پاورپوینت آموزش فعل امر

پاورپوینت آموزش فعل امر مطابق با اهداف کتاب عربی پایه نهم.

 

دانلود

پاورپوینت آموزش فعل مضارع

پاورپوینت آموزش فعل مضارع مطابق با اهداف کتاب عربی پایه هشتم.

دانلود

پاورپوینت آموزش فعل ماضی

پاورپوینت آموزش فعل ماضی مطابق با اهداف کتاب عربی پایه هفتم.

 

دانلود

نکته ای در مورد آیه اول سوره انعام

بسم الله الرحمن الرحیم

**اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ**

در تمام قرآن،واژه ی«نور»مفرد و واژه ی«ظلمات»به صورت جمع آمده است.اصولاً حقّ،یکی است و راههای باطل بسیار.آری؛نور،نشانه ی وحدت و ظلمات،نشانه ی پراکندگی است.

 

 

کلیپ انظر لتلك الشجرة

كليپ تصویری شعر انظر لتلک الشجرة ، شاعر معروف الرصافي  - درس اول عربي دهم

دانلود

 

كليپ صوتی فایل با صدای نزار القطری

دانلود

ترجمه حوار درس اول عربی دهم تجربی ریاضی

 

 

ترجمه درس اول عربی دهم تجربی ریاضی

الدرس الأول: ذاک هو الله

ترجمه :درس اول : آن همان خداست

اُنْظُرْ لِتِلْکَ الشَّجَرَه / ذاتِ الْغُصونِ النَّضِرَه

ترجمه: به آن درخت دارای شاخه های تازه بنگر.

کَیفَ نَمَتْ مِنْ حَبَّهٍ / وَ کَیفَ صارَتْ شَجَرَه

ترجمه: چگونه از دانه ای رویید و چگونه درختی شد.

فَابْحَثْ وَ قلُ منَ ذَا الَّذی / یُخْرِجُ مِنهَا الثَّمَرَه

ترجمه: پس جستجو کن و بگو چه کسی از آن، میوه بیرون می آورد.

وَ انْظُرْ إِلَی الشَّمسِ الَّتی / جَذوَتُها مُسْتَعِرَه

ترجمه: به خورشید بنگر که پاره های آتش آن فروزان است.

فیها ضیاءٌ وَ بِها / حَرارَهٌ مُنتَشِرَه

ترجمه: در آن روشنایی است و به وسیله آن گرمایی پراکنده است.

مَنْ ذَا الَّذی أَوْجَدَها / فی الْجَوِّ مِثلَ الشَّرَرَه

ترجمه: چه کسی آن را در فضا همچون پاره آتش پدید آورد؟

ذاکَ هوَ اللّٰهُ الَّذی / أَنعُمُهُ مُنهَمِرَه

ترجمه: آن همان خدایی است که نعمت هایش ریزان است.

ذو حِکمَهٍ بالِغَهٍ / وَ قُدرَهٍ مُقتَدِرَه

ترجمه: دارای دانشی کامل و نیرویی پرتوان است.

اُنْظُرْ إِلَی اللَّیلِ فَمَنْ / أَوْجَدَ فیهِ قَمَرَه

ترجمه: به شب بنگر، پس چه کسی ماهش را در آن پدید آورد.

وَ زانَهُ بِأَنْجُمٍ / کَالدُّرَرِ الْمُنتَشِرَه

ترجمه: و آن(شب) را با ستارگانی همچون مروارید های پراکنده آراست.(زینت داد)

وَ انْظُرْ إِلَی الْغَیمِ فَمَنْ / أَنزَلَ مِنْهُ مَطَرَه

ترجمه: به ابر بنگر، پس چه کسی بارانش را از آن فروفرستاد.