فعل های ثلاثی مزید :
فعل ثلاثی مزید ، فعلی است که اولین صیغه ی ماضی آن بیش از سه حرف باشدو وزن های آن قیاسی است .هشت باب مشهور دارد .به ترجمه ی هر یک از ابواب می پردازیم :
1- باب إفعال )أفعَلَ ،یُفعِلُ ،إفعال )
معنای غالبی این باب<< تعدیه >>( متعدی کردن ) می باشد.به عبارت دیگر هرفعلی به باب إفعال برود
اگر لازم بوده متعدی می گردد وبه یک مفعول نیاز داردواگرمتعدی بوده است دو مفعول می گیرد.
مانند:
جَلَس:نشست( لازم ) أجلَس:نشاند( متعدی ) عَلِمَ:دانست(متعدی یک مفعول)
أعلَم :داناکردن(متعدی.دو مفعول می گیرد.)
باب إفعال گاهی به صورت «لازم»به کار می رود که می توان به فعل های «أفلَحَ ،أقبَل أدبَر،أسفَر»اشاره کرد. به معانی هر یک از چهار فعل مذکور توجه کنید :
أفلَحَ: رستگار شد أقبَل : پیش آمد أدبَر: پشت کرد أسفَر:آشکار شد
2- باب تفعیل( فَعَّلَ ،یُفَعِّلُ ،تفعیل)
معنای غالب تر آن « متعدی یا تعدیه » است . مانند :
فَرِحَ :خوشحال شد ( لازم ) فَرَّحَ : خوشحال کرد (متعدی )
این باب گاهی نیازمنددو مفعول است،در این صورت یکی از دو مفعول به صورت متمم ترجمه می شود . مانند : « مَن علَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً »: هر کس به من حرفی بیاموزد، مرا بنده خویش ساخته است .
3- باب مُفاعَلَة( فاعَلَ ، یُفاعِلُ ،مُفاعَلَة )
معنای غالب تر آن « مشارکت » است ، یعنی بیان شرکت دو شخص یا دو چیز در فعل ، مانند : شاعرتُ علیاً : با علی مشاعره کردم . کاتبَ محمدٌ سعیداً:محمد با سعید نامه نگاری کرد . این باب در معنای « متعدی »نیز به کار می رود و معادل فارسی آن ، حرف اضافه « با » می باشد. مانند :جالِسِ العلماء :با دانشمندان هم نشینی کن.
4- باب تفاعُل (تفاعَلَ ، یَتَفاعَلُ ، تفاعُل)
معنای غالب تر آن « مشارکت » می باشد .مانند: تَضارَبَ علیٌ وحسَنٌ: علی وحسن یکدیگر را زدند.
5- باب تَفَعُّل(تَفَعَّلَ ، یَتَفَعَّلُ ، تَفَعُّل)
معنای آن «مطاوعه »(اثر پذیری )می باشد ،یعنی اثر فعل در مفعولٌ به ظاهر می گردد.مانند : ادَّبتُهُ فَتَأدَّبَ : اورا ادب کردم ،پس با ادب شد.
6- باب افتعال (افتَعَلَ ،یَفتَعِلُ ،افتعال )
معنای آن «مطاوعه وشرکت پذیری »می باشد.مانند :جَمَعتُ الناسَ فَاجتَمِعوا: مردم را جمع کردم پس جمع شدند (الناس :مفعولٌ به / و: فاعل (مرجع آن :الناس ) این باب به صورت لازم به کار می رود.مانند: یَفتَخِرالآخرونَ :دیگران افتخار می کنند. وبه صورت متعدی نیز به کار می رود.مانند:إکتَسَبنا رزقَنا:زوزیمان را به دست آوردیم.
7- باب انفعال (انفَعَلَ ،یَنفعِلُ، انفعال)
معنای آن «مطاوعه واثر پذیری»می باشدهمیشه لازم است ومتعدی ندارد.مانند:کسرتُه فَانکسر: آنرا شکستم پس شکست (اثر فعل درآن ظاهرشده است )
نکته 1: هر گاه فعل یک مفعولی را به یکی از باب های «َ تَفَعُّل، افتعال، انفعال»ببریم لازم می شود واگر فعل دو مفعولی را به یکی از باب های مذکور ببریم ،یک مفعولی می شود .مانند:تَأَدَّبَ :ادب شد (لازم)
تَعَلَّمَ:یادگرفت (متعدی)
نکته 2: در ترجمه باب« افتعال وانفعال»گاهی از مشتقات «شدن »استفاده می شود .مانند :إنعَقَدَت حفلةٌ فی المدرسة:در مدرسه جشنی برگزار شد.
8- باب استفعال (استَفعَلَ ، یَستَفعِلُ ، استفعال )
معنای آن طلب ودرخواست است.وقتی معنای طلب را برساند متعدی می شود .مانند :أستَغفراللهَ :از خداوند طلب آمرزش ممی کنم.
گاهی معنای لازم دارد .مانند: إستَسلَمَ :تسلیم شد .